-
باران
چهارشنبه 26 خرداد 1395 17:35
باز باران اما این جا بی ترانه میخورد برسقف قلبم یادم اید روی ماهت باورت شاید نباشد که دلم تنگ است برایت
-
پاییز
جمعه 21 خرداد 1395 18:48
این شعر خودم نگفتم ولی ب نظرم خیلی قشنگ اومد گفتم برای شما دوستان خوبم هم بگذارم
-
کوه استوار
شنبه 29 اسفند 1394 10:46
وقتی به کوه استوار نگاه میکنی نه بهمن است نه خطری بدان کوه می خواهد استوار بودن را به تو بیاموزد
-
ماسه های در یا
دوشنبه 24 اسفند 1394 19:36
زمانی که با پا های برهنه روی ماسه های دریا راه می روی و دانه های ما سه پایت را در اغوش می گیرد متوجه باش هنوز کسانی هستند که دوست دارند تورا را در اغوش بگیرند ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اسفند 1394 18:54
وقتی به خورشید نگاه می کنی وبعد از چند دقیقه دیگر چشمانت سو ندارند بدان خورشید نمی خوا هد جز او کسی دیگر را ببینی...
-
نگاه خورشید
چهارشنبه 5 اسفند 1394 14:26
وقتی به خورشید نگاه می کنی و بعد از چند دقیقه دیگر چشمانت سود ندارند بدان خورشید نمی خواهد جز او کسی دیگر را ببینی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اسفند 1394 14:22
دوستان سلام... ممنونم که به وبلاگم سرمیزنید و نظرات زیبا برایم می گذارید . ازامروز می خواهم داستان های کوتاه و متفاوت در وبلاگم بگذارم. خوشحال میشوم از نظرات شما استفاده کنم
-
توپ عاشق
شنبه 1 اسفند 1394 14:32
ما می دانیم که توپ عاشق دروازه است هربار که به زمین فوتبال می رود همه ی زمین خوردن ها همه ی ضربه زدن هارا تحمل می کند؛ودروازه می بیند که توپ برای رسیدن به او چه زحمتی می کشد و چه سختی هایی را تحمل می کند ولی افسوس که نمی تواند از جایش تکان بخورد و وقتی توپ یک لحظه می رود توی دل د روازه ، دروازه باتمام وجود اورا در...
-
مادر
شنبه 1 اسفند 1394 14:20
مادریک دریا مادر یکرویا مادر فرشته است مادر بهشت است مادرسپیده مثل یک برفه بامن مهربان زیریک سقفه مادریک غنچه مادریک عشقه خدانوشته درکتاب غصه مادر تکه ای ازخود بهشت
-
اوج قدرت
چهارشنبه 20 آبان 1394 20:53
به نظرتان اوج قدرت ها کجاست؟ انجا که شاهی بر تختی نشسته ملکه نشسته با دخترا نش پرنس نشسته با همسرانش نیست اینجا ها اوج قدرت ها اوج قدرت ها تو اسمون هاست اون بالابالا نه تختی داره نه تاجی نه اسبی داره نه خوابی داره برکار ها نظاره بسیار اون هست خدا ، خدای یکتا
-
معلمی از دنیای ادبیات
چهارشنبه 22 مهر 1394 22:22
هفتمین سال از علم یابی داشتیم یک معلم به چه زیبایی معلمی ازدنیای ادبیات نه از دنیای علوم و ریاضیات میگفت از سعدی و مولونا نه از بهلول و ابوعلی سینا ازهمان موقع شروع کردم به شعر گفتم از مادر،دبیر از درس و مهر گفتم از افریده های خالقم گفتم از مهر و محبت،مادرم گفتم از احساس خوب قلب ها گفتم ازلطف خدای باصفا از زمین و...
-
قطارزندگی
سهشنبه 14 مهر 1394 22:04
برگ ها ها به ارامی ازدرخت خداحافظی میکردند و منتظر قطار بادمیشدند تا سوار شوند بعضی ها که جامی ماندن به پای درخت می افتادند با التماس خواهش میکردند که به روز های اول بازگردند و سروقت سوار قطار شوند و زندگی پر ارزشی را شروع کنند پس بیاییم ماهم سروقت به قطار سر نوشت برسیم وزندگی پرارزشی را شروع کنیم
-
اولین شعر
یکشنبه 1 شهریور 1394 22:53
سلام دوستان خوبم این اولین شعری بود که من در6سالگی گفتم داشتیم با مامان جونم میرفتیم مکه که من این شعر در هواپیما گفتم: بادبادکم بادبادکم منو ببر به اسمون من سبکم من سبکم منو ببر به اسمون
-
روز های بی ستاره
یکشنبه 1 شهریور 1394 13:22
ماه وخورشید ازهم جدا شدند دادگاه اسمان بچه هایشان را به ماه سپرد وخورشید برای همیشه تنها و بی ستاره ماند