ما می دانیم که توپ عاشق دروازه است هربار که به زمین فوتبال می رود همه ی زمین خوردن ها همه ی ضربه زدن هارا تحمل می کند؛ودروازه
می بیند که توپ برای رسیدن به او چه زحمتی می کشد و چه سختی هایی را تحمل می کند ولی افسوس که نمی تواند از جایش تکان بخورد و وقتی توپ یک لحظه می رود توی دل دروازه ، دروازه باتمام وجود اورا در اغوش می گیرد ولی باز ازهم جدایشان میکنند
عارفه جان خیلی زیبا بود فکر نمی کردم که از فوتبال هم میشود داستان نوشت دید دقیق و زیبایی داری موفق باشی
ممنون از اینکه به وبلاگم سرزدید و برام نظر گذاشتین


ممنون